نویسنده: سلطان علی نایبی
1- مخلوق بودن جهان هستی
جهان هستی مخلوق خداست، و تمام کائنات هماره از فیض الهی بهره مند میشوند. آیات بسیاری از قرآن کریم که واژه خلق » در آنها بکار رفته است اشاره بدین مهم(مخلوق بودن جهان هستی) دارند: در سوره بقره میفرماید:هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیم ؛ او همان خدایی است که برای شما آن چه در زمین است را تماماً آفرید سپس آسمانهای هفت گانه را گسترانید واو به هر چیزی داناست».
در سوره اعراف میفرماید: همانا پروردگار شما همان خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز پدید آورد همان امر خلقت و نظام جهان در دست خداست:إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ. أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین.
قرآن کریم نیز این جهان بینی را به کافران گوشزد میکند که آیا شما به خدایی کفرمی ورزید که زمین» را در دو روز آفرید: قُلْ أإِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذی خَلَقَ الْأَرْضَ فی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِکَ رَبُّ الْعالَمین.
اوّلین نکته مهم پیرامون جهان هستی این است که آن را خلقت» بدانیم نه طبیعت خود روییده». اشاره ای اجمالی به این مبحث ضروری به نظر میرسد که از علل اصلی انحراف علوم آکادامیک ودانشگاهی به سوی الحاد» و دوری ازخدا» همین بحث هستی شناسی»است. مادامی که یک دانشمند مبدأ جهان آفرینش را فاعلی هوشمند نداند، وپیدایش این جهان را تصادف محض» پنداردوپیچیدگی خلقت انسان را با فرضیه داروین» تبیین کند، چنین علمی هرگز جنبه خدایی» به خویش نمیگیرد. همین امر سبب شده است که علمای بزرگوار اسلام بر جنبه هستی شناسی اسلامی» پافشاری بیشتری داشته باشند، چرا که مبنای بندگی» بر این اصل اصیل استوار است که جهان مبدأ و منشأیی هوشمند دارد که از علم مطلق برخوردار است. آیت الله جوادی آملی نیز در مورداسلامی کردن علوم دانشگاهی میفرمایند:اگر خواستیم علوم تجربی و متون درسی دانشگاه ها اسلامی گردد باید اولا: عنوان طبیعت» برداشته شود وبه جای آن عنوانخلقت» قرار گیرد. ثانیاً: عنوان خالق» که مبدأ فاعلی است ملحوظ باشد؛ یعنی آفریدگارحکیم صحنه خلقت» را چنین قرار داده است که دارای آثار و خواص ویژه ای باشند. ثالثاً: هدف خلقت که پرستش خدا و گسترش عدل و داد است به عنوان مبدأ غایی منظور شود. ».
واژه خلقت» و خالق» در بدونظر شاید تنها دو کلمه ای بیش نیاید، امّا این دو کلمه اگر اساس علومی را تشکیل دهند میتوانند تمام آن علوم را متغیّر سازندچرا که مبانی علوم بر اساس طبیعت» یا خلقت» بنا نهاده میشود، که التزام به هریک میتواند نگرش و روش ما را در علوم به کلّی متحوّل سازد.
درباره این سایت